English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (635 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenant by sufference U هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
fractional reserve banking U بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
legal right toa property U حق قانونی نسبت به ملکی
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
estate at will U در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
ukase U فرمان امیراتور که قوت قانونی داشته
hydroxide U داشته باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
worksheet U ی داشته باشد
if any U اگر داشته باشد
irrelatively U بی انکه وابستگی داشته باشد
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
frothily U بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
ineffectively U بی انکه اثری داشته باشد
carbuncles U لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncle U لعلی که تراش محدب داشته باشد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
numbly U بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
roundelay U تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
four by four U خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
pointlessly U بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
titular charge daffaires U کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
gazebo U عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
inefficaciously U ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
large ship U کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
on occasion U لدی الاقتضا هر وقت موقعیت داشته باشد
convalescent center U یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
borough U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
boroughs U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
What effect do you think the changes will have on you? U فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
pay d. U خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
lagan U کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
lugger U زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
set in <idiom> U تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
nominative subject U اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
collagteral trust bonds U قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
nunc pro tunc U حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
CD quality U چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
controlling company U موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
quantum meruit U هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
doubled up U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
doubled U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
id U کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
fix U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
fixes U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
addressable U ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
large scale computer U که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
caches U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
alien U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
variables U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
to hold in d. U درتصرف شخصی داشتن
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
melodrama U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
melodramas U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
opened U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
opens U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
retrieval U سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربرامکان بررسی متن را میدهد به جای اینکه فقط رجوعی به متن داشته باشد
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
java U مجموعهای از توابع استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد از دورن برنامه java به پایگاه داده دستیابی داشته باشد
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
breaking U هتک حرز و ورود غیر قانونی به ملک غیر به هر شکل و به هر وسیلهای که باشد
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
karadja medallion U ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
estate in remainder U ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Jaff design U طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
kex U ساقه پوک گیاهان چتری گیاه چتری که ساقه پوک داشته باشد
possessive U ملکی
possessives U ملکی
agrarian U ملکی
manorial U ملکی
landed a U ملکی
To bring two persons face to face . U دونفر رابا هم روبروکردن
jointure U مهریه ملکی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
my <pron.> U مال من [ضمیر ملکی]
to a an astate U ملکی رابدست اوردن
realtor U دلال معاملات ملکی
realtors U دلال معاملات ملکی
land agent U دلال معاملات ملکی
genitive U ملکی مضاف الیهی
to vest a property in any one U ملکی رابکسی واگذارکردن
drift bolt U میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
to vest a property in any one U ملکی را بتصرف کسی دراوردن
estate in joint tenancy U در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
vest a property in someone U ملکی را به کسی واگذار کردن
To do something waveringly. U کاری رابا ترس ولرز انجام دادن
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
To speake in great detail. U مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
to rack rent U حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
his U ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر
foreclose a mortgage U فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
hard starboard U ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
snivel U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
ruddleman U چوپانی که گوسفندان خود رابا گل اخری رنگ کرده
To treat them all alike. (indiscriminately). U همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
sniveling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1olivine
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com